سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به بازماندگان دیگران نیکى کنید تا بر بازماندگان شما رحمت آرند . [نهج البلاغه]
سایت تفریحی اچ فانی
 
طنزنوشته های جدید و بسیار خنده دار(حتما بخونید)
طنز هایی که فقط شما را می خنداند
من هر روز، از خونه که بیرون میزنم رو یه کاغذ مینویسم “امروز قراره بمیرم”
که اگه احیانا مردم، بگن یارو چقد خفن بوده، میدونسته..!
گشتت با تبر قطع شه، دردش کمتره تا اینکه با کاغذ بریده بشه؟؟

??طنزنوشته های جدید و بسیار خنده دار(حتما بخونید)،جوک جدید طنز??

داشتم ماشین رو دنده عقب می‌ آوردم تو حیاط
مامانم اومده فرمون میده…. بیا…. بیا…. بیا…. بیا …. نیا !! لوله آب شیکست !

??طنزنوشته های جدید و بسیار خنده دار(حتما بخونید)،جوک جدید طنز??

این دبستانى هایى که تو هفته دو روز تعطیلن،
اگه پس فردا بیان زِر زِر کنن که ما نسل سوخته ایم و اینا،
جورى با پشت دست بزنید تو دهنشون که دیگه نتونند بلند بشن …!!??طنزنوشته های جدید و بسیار خنده دار(حتما بخونید)،جوک جدید طنز??
یکی از چالش های بزرگی که در کودکی فراروی ِ من بودُ باهاش درگیر بودم
این بود که چه جوری “فریبرز عرب‌نیا” و “ابوالفضل پور‌عرب” رُ از هم تفکیک کنم !!!
??طنزنوشته های جدید و بسیار خنده دار(حتما بخونید)،جوک جدید طنز??
هیچ لذتی بالاتر از این نیست …که جواب تلفن های کسی رو ندی ، که قبلا جوابتو نمیداد??طنزنوشته های جدید و بسیار خنده دار(حتما بخونید)،جوک جدید طنز??
دقت کردین ؟
دو ساعت پشت تلفن معطلی که گوشی رو برداره، تا میایی خمیازه بکشی یارو میگه الو!??طنزنوشته های جدید و بسیار خنده دار(حتما بخونید)،جوک جدید طنز??
دقت کردین !؟
- وقتی جوراب پاته، حتما دمپایی دستشویی خیسه!
??طنزنوشته های جدید و بسیار خنده دار(حتما بخونید)،جوک جدید طنز??
- اگه سال تا سال یه قرون تو جیبت نباشه مامان و بابات نمی فهمند، کافیه یه نخ سیگار تو جیبت باشه همه عالم میفهمن!=====================================================
موقع فوتبال نگاه کردن هشتاد دقیقه میشینی چش تو چش تلویزیون هیچ اتفاقی نمی افته، یه دقیقه میری دستشویی، میای میبینی بازی دو دو تموم شدهاگه میخوای همه افراد فامیلتونو از دخترخالت گرفته تا نوه عموتو با هم تو یه روز ببینی، پاشو همین الان دستِ دوس دختر یا دوس پسرتو بگیر، با هم برید بیرون یه دوری بزنید

??طنزنوشته های جدید و بسیار خنده دار(حتما بخونید)،جوک جدید طنز??

موقع درس خوندن پرزهای موکت هم واسه آدم جذاب می شه.
دوست داری ساعت ها بشینی بهشون نگاه کنی.

اعتراف میکنم بچه که بودم یه بار با آجر زدم تو سر یکی از بچه های اقوام , تا ببینم دور سرش از اون ستاره ها و پرنده ها می چرخه یا نه!!!!!
تازه هی چند بارم پشت سر هم این کار و کردم , چون هر چی می زدم اتفاقی نمی افتاد!!!!
??طنزنوشته های جدید و بسیار خنده دار(حتما بخونید)،جوک جدید طنز??
شش ماه به دوستت مهربونی میکنی ، خوبی باهاش ، هر کاری میگه میکنی
که بفهمونی دوستش داری …
دو روز که اعصاب نداری ، میگه: حالا شناختمت

??طنزنوشته های جدید و بسیار خنده دار(حتما بخونید)،جوک جدید طنز??

اینقده بدم میاد وقتی دارم روی آهنگ میخونم خوانندهه اشتباه میخونه
تا حالا دقت کردین وقتی سوهان میخوری نود و پنج درصدش میره لای دندونات و فقط پنج درصدش نصیب معدت میشه
امروز در بازار غیر رسمی هر اونس چاغاله بادوم دوازده هزار تومان معامله شد
لازم دونستم تاکید کنم که بهترین شغل داشتن بابای پولداره??طنزنوشته های جدید و بسیار خنده دار(حتما بخونید)،جوک جدید طنز??
تا حالا دقت کردین همیشه دَنده ماشین خوب جا می خوره به جز وقتی که یه پسر شاهد کار شماست
نمی دونم همه پیرزنا مثل برف پاک کن میرقصن ؟؟؟ یا مادر بزرگ من اینجوریه فقط ؟
دقت کردین !؟
الان شما اگه همینطوری بیکار هم نشسته باشید تو خونه
از نظر پدر و مادرتون، بچه همسایه یا بچه فامیل بهتر از شما بیکار میشینه.

??طنزنوشته های جدید و بسیار خنده دار(حتما بخونید)،جوک جدید طنز??

مکالمه دو پسر:
پسر اول: چقدر خپل شدی مرتیکه … شبیه خرسای قطبی شدی الاغ…. کمتر بخور ، از صبح تا شب مثل گاو آت و آشغال میخوری معلومه انقدر دایره میشی دیگه …
پسر دوم : خفه شو عوضی. حرف تو زر مفت هم نیست
( محکم تر شدن دوستی بین دو پسر و تموم شدن مکالمه با خنده )

??طنزنوشته های جدید و بسیار خنده دار(حتما بخونید)،جوک جدید طنز??

مکالمه دو دختر :
دختر اول: خوشگلم یه مقدار تپل شدی ولی بهت میاد عزیزم …
دختر دوم: تو هم دماغت بعد عمل یه ذره زیادی کوچیک شده ولی بازم خوشگلی نانازم
( از فردای روز مکالمه هیچ رابطه ای بین دو دختر مشاهده نشده)??طنزنوشته های جدید و بسیار خنده دار(حتما بخونید)،جوک جدید طنز??

اعتراف میکنم چند ماه پیش تو شرکت بودم سر کارام یوهو مدیر عامل از تو اتاق خودش گفت: امیــــــــــــــــــر جووون…بلند گفتم جانم؟ گفت خیلی میخوامـــت….گفتم منم همینطور….گفت پیش ما نمیای؟؟؟؟ گفتم چرا..حتماً..از پشت میزم بلند شدم برم تو اتاقش..به در اتاقش که رسیدم دیدم داره تلفن حرف میزنه با امیر دوستش و من از شدت ضایگی دیوارو گاز گرفتم ای خداااا

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید

ارسال به کلوب ارسال به فبس بوک ارسال به گوگل ارسال به فرند فید ارسال به یاهو

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط عرفان 92/12/13:: 9:13 عصر     |     () نظر
درباره
صفحه‌های دیگر
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
آرشیو یادداشت‌ها