سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با هرکه دوستی می کنید، در راه خدا دوستی کنید و با هرکه دشمنی می کنید، در راه خدا دشمنی کنید . [امام علی علیه السلام]
سایت تفریحی اچ فانی
 
متن برای شکر کردن خدا(جالبه)

متن برای شکر کردن خدا(جالبه)

هر چقدر شکر تو گویم باز هم کم است

نوشته ام را با این جمله آغاز میکنم: شکر، شکر، هزار مرتبه شکر خداوندی که از نیستی هستی را هستی بخشید و در تمام مراحل ناظر و شاهد نظم ها و هماهنگ هایش شد؛ هزاران مرتبه شکر خداوندی را که در آخرین لحظه، گرفتاری ها را آسان نمود و گره ها را بازکرد. اکنون وقتش رسیده که تا آخر عمر شکر گزار تو باشم و بدانم داروندارم از توست. اکنون وقتش رسیده غرورم را در هم شکنم و با چهره ای نیازمندانه و گاه مظلومانه سر خود را خم کرده و تا هزاران واژه شکر به زبان نیاورده سر خود را بلند نکنم چراکه احساس شرمندگی میکنم. اکنون همان زمانیست که منتظرش بودم تا درک کنم و بدانم چقدر دوستم داری و چقدر لطف ها از من دریغ نکرده ای تا اینجا در حضورت حی و حاضر در حال نوشتن باشم. اکنون وقتش رسیده تا دل ها تکانی بخورند و به خود بیایند، اکنون زلزله ای بس مهیب لازم است تا تمام تنم را بلرزاند و حس و بوی خدایی بگیرم حقیقتا با آوردن نام تو و شکرگزاری از صمیم دل آن زلزله مهیب رخ میدهد و تک تک اجزای بدنم در برابر بزرگواری و سخاوتمندی تو سر خم کرده و عاشقانه از حسی عارفانه مینوسد. اکنون تمام واژه هایم رنگ و بوی تو را گرفته اند و چه حس مطبوع و خوشایندیست چنین حس و حالی.. رایحه نام و یاد تو تمام تارو پود زندگی ام را فراگرفته و به آن رنگ و لعابی زیبا بخشیده است. چه حسی قشنگی دارم وقتی می گویم شکرت خدایا.. واقعا آرامش خاصی به من دست می دهد وقتی حتی برای لحظه ای شکرگزار تو میشوم. اکنون حس و حالی شاعرانه گرفته ام و با استشمام هوای پاک و تمیزت حس بودن، حس زندگی، حس هستی، حس امید را به آسانی میچشم و حس اینکه یکی هست که در تمام لحظه هایت همراه توست مرا آرام میکند و لذت بی چون چرایی از وجودت و بودنت میگیرم، دلم قرص و محکم است و تا تو را دارم هیچ غمی حس نمیکنم اکنون تمام دنیا و زیبایی هایش مال من است، درختانت، گلهایت، طبیعتت، صدای زیبای آبهای روانت و موقع آن است که دلی به طبیعت زده و از زیبایی های آفرینشت سرمستانه لذت ببرم و عاشقانه شکر وجودت را ادا کنم. اکنون یک نسیم آرام و خنک صبحگاهی لازم است تا با لذت بردن از زیبایی هایت بهتر بتوانم درک کنم. هزاران بار شکر میکنم که هنوز کنارم هستی و مرا فراموش نکرده ای و در سخت ترین لحظه ها به دادم میرسی و این حس امیدواری همچون رایحه ی تازه ی گل های نوبهاری حس جدیدی برای بودن، برای ادامه، برای زندگی در وجودم پدید می آورد و من از بابت تمام این حس ها و امیدواری هایم از تو تشکر میکنم، چه بگویم قلم که صدا ندارد، مینویسد و آرام میخزد و گاه آنچنان زیبا مینویسد که با تمام نوای بی نوایی اش تمام دل ها را به لرزه در می آورد، می دانی هر نوشته ای که با نام تو شروع شود و با نام تو مزین شود بی شک زیباترین نوشته است و هر زبانی و هر دلی با یاد تو و با شکر تو مزین شود بی شک آرام ترین و زیباترین دل و زبان است.

عاقبت به خیری


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط عرفان 94/4/20:: 7:1 عصر     |     () نظر
 
دیدن این مارهای سمی و خطرناک رو از دست ندید!

دیدن این مارهای سمی و خطرناک رو از دست ندید!

:::درازترین مارهای دنیا+عکس:::

درازترین مارهای دنیا+عکس درازترین مارهای دنیا+عکس درازترین مارهای دنیا+عکس

خطرناک ترین مارهای دنیا+تصاویر

درازترین مارهای دنیا+عکس

درازترین مارهای دنیا+عکس، عکس مار

درازترین مارهای دنیا+عکس


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط عرفان 94/4/20:: 7:0 عصر     |     () نظر
 
اغاز هستی

پیدایش جهان ( دلنوشته با مضمون خدا)

جهانی زیبا با نظم خاص جلوه گر تمام چشم های زیبای دنیا شد، نمیدانم کدامین قدرت میتواند این همه زیبایی را از هیچ بسازد الا آفریننده ای زیباتر که زیبایی در ذات اوست و زیبایی را دوست میدارد؛ وجودم را حس و حال و عقلی نهادند و نامم را آدم گذاشتند، اسیر و سرگردان بودم و هرکه را میدیدم آیین و مسلکی داشت و به راهی تو را میخواند؛ من نیز با آوای بیصدای قلم تورا میخواندم، صدایت میکردم و حس میکردم زیبایی هایت را.. هرچه پدید آمد به تدریج بود و کم کم رنگ و بوی زیبایی هایت آشکار میشد، هرچند خوب میدانم قید زمان فقط برای آدم ها قابل صرف است و تو فراتر از هر زمان و مکانی.. گاه فکر میکنم تو چقدر باحکمت آفریده ای که حتی کوچکترین موجود عالم را به یکباره نفرستاده ای و ذره ذره وجود عالم میلیون ها سال است که شکل گرفته است، آفرینش تو نیز با عقل و علم سازگار بود و همین کافیست تا هر عالمی با علم خود به وجود تو پی ببرد، گاه دنبال چیزی میگردم با اینکه آن چیز جلوی چشمانم هست و من نمیبینم ولی مدتها میگردم تا همان جایی که آشکارترین جا بود پیدایش میکنم، من که به قدری عقل و بینایی و حس دارم که بتوانم راحت آن چیز را که با دست خود گذاشته ام پیدا کنم ولی گاه مدتها میگردم و پیدایش نمیکنم، حکایت دانشمندی که از تو روی گرداند هم به همین مثابه است؛ تو خیلی واضح و آشکار هستی، نظم و زیباییت همه جا را فراگرفته ولی گاه دیدن نزدیکترین نکته سخت تر از دیدن و واشکافی دورترین نقاط است، شاید برای دیدن سخت ترین نقاط عقل و ذهن بیشتر کنجکاوی می کند تا دیدن در دسترس ترین نقاط.. واین حکایت عقل های قوی است.. بماند که تو چه هستی و که هستی؛ از کجا هستی و چه هدفی داری؛ برای چه آفریده ای و چه حکمتی اندر کوچه پس کوچه های آفرینشت پنهان است، شاید هیچ عقل کاملی غیر از خود تو پی به آن نبرد؛ گاه می شنوم که نیاز انسان ها به قدرت فراتر از خود، نام تو را نهادینه کرد ولی من میگویم زیبایی و نظم آفرینشت نام تو را نهادینه کرد، گاه حتی بزرگترین آدم ها اشتباه میکنند و این امریست طبیعی، اینکه پیدایش جهانت از کجا بود و به کجا دارد میرود زیاد برایم مهم نیست، اینکه کدامین مخلوق با کدامین طرز فکر تو را رهایت میکند برایم مهم نیست، اینکه کدامین عقل با چه استدلالی تو را رد می کند برایم مهم نیست، مهم نظم و زیبایی خلقت توست که مدتهاست مات و مبهوت آن مانده ام، اینکه جنس تو از چیست، اینکه علم تو از کجاست برایم مهم نیست، اینکه حکمتت در برخی خلقت ها چیست برایم مهم نیست، تنها حس آرامش بودن کنار بانظم ترین خالق برایم کافیست و همین آرامش و حس پاک را با تمام کهکشانها عوض نمیکنم، اینکه چگونه صدایت بزنم برایم مهم نیست، مهم صدا زدن هست که با نای بی نوایی خوب بلد هستم فریاد آواز خوش صدای اسمت را..

خدایا دوستت دارم


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط عرفان 94/4/20:: 7:0 عصر     |     () نظر
درباره
صفحه‌های دیگر
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
آرشیو یادداشت‌ها